اشراق و مهرپرستی در عصر هوش مصنوعی
نور اشراقی در برابر نور مصنوعی
مکتب اشراق، که توسط فیلسوف بزرگ ایرانی شهابالدین یحیی سهروردی پایهگذاری شد، حقیقت را در نور باطنی، شهود و معرفت درونی میجست. در این جهانبینی، شناخت نه از راه داده و تحلیل، بلکه از راه حضور، مکاشفه و اتصال به نور مطلق حاصل میشد.
در سوی دیگر، هوش مصنوعی امروزی بر پایه نور مصنوعی است: نور LED، نور صفحه نمایش، نور داده و منطق ماشینی. الگوریتمهایی که میبینند اما نمیفهمند؛ مینویسند اما نمیجوینند. این جابهجایی از نور معنوی به نور محاسبهپذیر، سرآغاز نوعی شکاف بین تکنولوژی و معنویت شده است.
مهر، عهد، و عدالت: فراموششدگی آیینهای پیشاتاریخ
آیین مهرپرستی، که ریشه در فرهنگ ایران باستان دارد و بعدها در امپراتوری روم نیز گسترش یافت، بر اساس نور خورشید، عهد وفاداری و عدالت کیهانی شکل گرفته بود. ایزد مهر، نماد نور و حقیقت، رابط انسان با نظم کیهانی بود. اما با ظهور ساختارهای دینی متمرکز، این آیین در قرون چهارم و پنجم میلادی سرکوب شد و تنها در لایههای مطالعاتی باقی ماند.
حال، در قرن بیستویکم، میتوان گفت: AI امپراتوری جدید است، و سنتهایی مانند اشراق و مهرپرستی، همچون گذشته، دوباره به حاشیه رانده شدهاند.
از شهود به شبیهسازی: معنویت در تنگنای تکنولوژی
رشد هوش مصنوعیِ تولیدی (Generative AI) مانند ChatGPT، Midjourney و Sora، بسیاری از وظایف ذهنی را برعهده گرفته است. این پدیده، از دید برخی پژوهشگران، حالتی جادویی و رمزآلود یافته است؛ گویی ماشین نیز میتواند خلق کند، الهام دهد یا حتی «بداند». مقالهای در Academic Conferences با عنوان “The New Era of Technology Mysticism” به همین موضوع پرداخته است.
اما این جادوی مصنوعی، صرفاً شبیهسازی است، نه شهود. آنچه در اشراق و مهرپرستی رخ میداد، تجربهی حضوری و غیرقابل بازتولید از معنا بود؛ نه خروجی قابل پیشبینی یک مدل زبانی.
تجربه معنوی در دنیای دیجیتال: گسست یا پیوست؟
یکی از نقاط ضعف عصر دیجیتال، کمعمقشدن تجربه انسانی است. رسانههای اجتماعی، سرعت بیوقفه اطلاعات و ارتباطات سطحی، فرصتی برای مکاشفه، توقف و درنگ باقی نمیگذارند. در گذشته، مفاهیمی مانند مُراد و مرید، خلوت، سلوک و تأمل، عناصر اصلی رشد معنوی بودند. امروزه، رابط میان انسان و دانش، بهجای پیر فرزانه، مرورگر یا باتی بیچهره است.
نمونهی مشخصی از این وضعیت، اپلیکیشنهای مدیتیشن مبتنی بر هوش مصنوعی هستند که تجربههای از پیشطراحیشدهای از آرامش را ارائه میدهند، اما بدون حضور انسانی، بدون رمزآلودگی، و بدون درد و شهود.
آیا احیای معنویت ممکن است؟
پاسخ به این پرسش صرفاً در نقد وضعیت فعلی نیست، بلکه نیاز به بازاندیشی در نسبت تکنولوژی و سنت دارد. برخی پژوهشها، مانند مقالهی «The Metaversal Rosicrucian Order» در Academia.edu، امکان احیای سنتهای عرفانی در بستر متاورس را مطرح میکنند: ایجاد فضاهای نمادین، رمزگذاریشده و تعاملی که در آن انسان دوباره بتواند با رمز، نور، و مکاشفه مواجه شود.
همچنین ایدهی “هوش مصنوعی معنوی” – یعنی استفاده از AI برای هدایت مراقبه، طراحی مناسک دیجیتال، و کمک به تفکر عمیق – میتواند پلی میان سنت و آینده بسازد، البته بهشرط آنکه فناوری، ابزاری باشد، نه جانشینی برای معنا.
سواد معنوی دیجیتال؛ ضرورت دوران
یکی از پیشنهادهای مهم برای عصر حاضر، تقویت سواد معنوی دیجیتال است. درست همانطور که درباره سواد رسانهای یا سواد داده سخن میگوییم، باید انسانها را به مهارتهایی مجهز کرد که بتوانند تکنولوژی را نقد معنوی کنند، الگوریتمها را از درون بشناسند، و از افتادن در دام شبیهسازیهای سطحی پرهیز کنند.
برخی دانشگاهها و مراکز فلسفی در اروپا و آمریکا در حال راهاندازی واحدهایی تحت عنوان Ethics of AI and Spirituality هستند. ما نیز در ایران میتوانیم با بازخوانی حکمت اشراق و متون مهری، و بازآفرینی آنها در زبان نسل دیجیتال، زمینهی این بازآشتی را فراهم کنیم.
در پایان، نور درونی یا نور الگوریتمی؟
نبرد میان «نور اشراقی» و «نور الگوریتمی» شاید به ظاهر نابرابر باشد، اما تاریخ نشان داده است که سنتهای عمیق فرهنگی، اگر بازتعریف شوند، قابلیت بازیابی دارند. ما نیازمند بازخوانی حکمت ایرانی با زبان آینده هستیم؛ زبانی که نه فقط کد مینویسد، بلکه میپرسد، میجوید و میزید.
راه بازگشت به اشراق، نه نفی تکنولوژی، بلکه تقدسبخشی به استفاده از آن است. و شاید همانگونه که سهروردی گفت: «هرکس را نوری است در درون که اگر خاموش شود، جهانیاش نیز تیره گردد.»















ارسال دیدگاه
مجموع دیدگاهها : 0در انتظار بررسی : 0انتشار یافته : 0