پایگاه کارآفرینان موفق بررسی می کند؛

کارآفرینی در ادبیات اقتصادی

کارآفرینی: خلق کار جدید. حدوداً 80% افراد آن را این گونه تعریف می کنند، ولی 100% نیست. وقتی تحولات نظام های اقتصادی و اجتماعی را در عصر حاضر بررسی می کنیم ریشه در پیشرفت و تغییرات به وجود آمده در علم و تکنولوژی دارد. تقریبا در نیمه قرن19 یا قرن 20 علم، توسعه آن چنانی نداشت، اما دانشمندان معتقدند، که به اندازه ی کل دوران مختلف، تکنولوژی و علم، رشد و توسعه داشته است.

کارآفرینی: خلق کار جدید. حدوداً 80% افراد آن را این گونه تعریف می کنند، ولی 100% نیست. وقتی تحولات نظام های اقتصادی و اجتماعی را در عصر حاضر بررسی می کنیم ریشه در پیشرفت و تغییرات به وجود آمده در علم و تکنولوژی دارد. تقریبا در نیمه قرن19 یا قرن 20 علم، توسعه آن چنانی نداشت، اما دانشمندان معتقدند، که به اندازه ی کل دوران مختلف، تکنولوژی و علم، رشد و توسعه داشته است.

به خصوص طی60 ـ 50 سال اخیر، تغییراتی که در نظام های اجتماعی و اقتصادی به وجود می آید، اقتصاد تحول شگرف پیدا می‌کند و اجتماع به واسطه اقتصاد ممکن تحول در آن به وجود آید و این ریشه در علم و تکنولوژی دارد. یک زمانی مردم در زمین کشاورزی با روش سنتی کار می کردند، مثلاً از هر هکتار یک تن گندم برداشت می کردند، اما با ظهور تکنولوژی، مراقبت و شیوه­ی کشاورزی تغییر پیدا کرد، از هر هکتار ده تن گندم برداشت می کردند، پس علم و تکنولوژی در بحث اقتصاد و اجتماع کمک می کند، نظام های اجتماعی و اقتصادی هم با توجه به تغییر در علم و تکنولوژی، نوع آنها تغییر می‌کند، بحث امنیتی ـ اقتصادی ـ ورزشی علم و تکنولوژی فرایند را تغییر داده است (یک زمانی افراد در زمین کشاورزی از کاغذ استفاده می‌کردند، اما در حال حاضر از لپ‌تاپ استفاده می‌کنند) سازمان‌هایی که در عصر حاضر وجود دارد برای تداوم و بقای خود نیازمند است روش های جدید را پیدا کنند و منجر به خلاقیت ها ـ نوآوری ـ ابداع ها ـ خلق محصول ـ خلق خدمت جدید شود.

 چرا می‌گوییم خلق خدمت جدید؟

به این دلیل که مردم برای مثال در عصر حاضر به دنبال چرخ خیاطی دستی ۵۰ سال پیش نیستند، بلکه در پی خدمات و موضوعات جدید که در آن نوآوری است می گردند، در تغییرات و تحولات، افراد (سازمان هایی) توانستند موفق تر از دیگران عمل بکنند، و از بین انقلاب هایی که در دنیا به وجود آمده، در این حوزه که خیلی پرشتاب است، در حوزه کسب و کار توانستند فرصت خوبی برای خود به وجود بیاورند، مثلاً در حوزه کرونا به خیلی از کسب و کارها آسیب جدی وارد شد، یا کلاً از بین رفتند مثل شرکتهایی که تازه شروع بکار کردند، اما شرکت‌هایی که از چند سال پیش کار کردند، مثل آمازون – دیجی کالا- بایا توانستند خود را سر پا نگه دارند، و سود چند برابری نسبت به قبل داشته باشند.

وقتی به لیست ثروتمندان دنیا نگاه می‌کنیم می‌بینیم، که بنیانگذار آمازون آقای جف بزوس ثروتمندترین مرد دنیاست، شرکت تسلا به رهبری آقای ایلان ماسک وقتی در حوزه فناوری نوین وارد می شود، ثروت آنها چندین برابر می‌شود، سهام آنها در عرض یک سال ۷۸۰ برابر شده است.

  • سوال مهم: وجه تمایز افراد موفق با بقیه افراد جامعه چیست؟ چرا آقای ایلان ماسک رشد و توسعه پیدا می‌کند، اما مثلاً آقای جیم رشد و توسعه پیدا نمی کند؟

بسیاری از دانشمندان از لحاظ فرهنگی درگیر این هستند، که چطور بعضی از سازمان ها رو به جلو حرکت می کنند، در واقع چرا بعضی از کشورها نسبت به کشورهای دیگر پیشرفت قابل توجهی داشتند؟

گفته شده ایران باستان خیلی پیشرفته بوده، اما در عصر امروزی وقتی نگاه می‌کنیم، نسبت به خیلی کشورهای هم‌ تراز خود جلوتر نیست، مثلاً یونان ـ ایران ـ مصر کشورهایی که در همان حرکت اولیه خود جا مانده اند، و کار خاصی انجام ندادند، (اگر با همان شیب حرکت داشتیم، باید صد سال از بقیه کشورها جلو می رفتیم) اما کشورهایی مثل امریکا یک سابقه ۲۵۰ تا ۳۰۰ سال دارد، و عمر کشورش به یک قرن نرسیده، در همان ۱۰۰ ـ ۲۰۰ سال اول خود که نظام برده داری در آن حاکم بوده و تا سال ۱۹۵۰ ادامه داشته، رشد و توسعه زیادی پیدا کرده، ژاپن هم همینطور بعد از جنگ جهانی دوم ژاپن به معنای کامل رشد و توسعه خیلی خوب پیدا کرده، در حال حاضر چین و هند و کشورهای دیگر در همان روند حرکت می‌کنند.

سوال : چرا بعضی از کشورها پیشرفته آنها نسبت به کشورهای دیگر قابل توجه تر است؟

چون منجر به پدیده ای می شود، که به آن کارآفرینی یا کارآفرین می گویند، این موضوع آنقدر اهمیت پیدا کرده، نتایجی که بر اساس تحقیقات موسسه بین المللی مونیتور بوده بیان کرده، که یک تفاوت معنا داری بین نرخ رشد اقتصادی کشورهای توسعه یافته و در حال توسعه وجود دارد. که این تفاوت ناشی از نرخ رشد اقتصادی، تفاوت سطح کارآفرینی آنهاست،

مثلاً نرخ رشد اقتصاد عربستان 1% و آمریکا 8% بررسی شده که از کارآفرینان در عربستان از هزار نفر فقط یک نفر کارآفرین بوده، ولی در امریکا از هر هزار نفر ۸نفر کارآفرین بوده است، چون کارآفرینی ختم به تولید محصول می‌شود، که بعد از اشباع محیط داخلی قطعاً به دنبال صادرات میرود، که صادرات عرضه دارد، و باعث بالا رفتن رشد اقتصادی می شود.

  • نتیجه گیری:

کارآفرینان در کشورهای در حال توسعه یا توسعه یافته یک نقش کلیدی در توسعه اقتصادی و هم در توسعه اجتماعی دارند، و از یکدیگر جدا نیستند و متصل هستند. پس کار آفرینان جوامع اقتصادی و اجتماعی هستند، ما نگاه میکنیم، وقتی یک واتساپ به وجود می‌آید، چقدر تغییر در حوزه اجتماعی به وجود می‌آورد، یا وقتی یک اینستاگرام به وجود می‌آید، چقدر تغییر در حوزه اقتصادی جوامع به وجود می آید، پس اقتصاد و اجتماع کاملاً به هم متصل هستند.

با توجه به مسائل گفته شده، می‌توان گفت کارآفرینان در هر کشوری کلید رشد و توسعه آن کشور هستند، اگر کشوری را دیده ایم که در حوزه کارآفرینی خوب کار کرده باشد، می توان گفت صادرات و تولید خیلی خوبی خواهند داشت، اما کشور که در حوزه کارآفرینی خوب کار نکرده باشد و صرفاً وارد کننده محصولات باشد، در آن کشور در آینده نزدیک اتفاقی که برای خیلی از کشورهای توسعه یافته اتفاق افتاد، برای آنها به وجود می‌آید، ایران- یونان- مصر کارآفرینانی بودند، که در کار آفرینی خود اثبات شده بودند، اسکناس ـ سکه ـ چوب ـ خط ـ شمشیر تولید کردند و بزرگترین مرزهای دنیا را در اختیار داشتند، اما بعد از مدتی برخی از افراد که نادان به مسائل بودند، روحیه کارآفرینی را از بین بردند تا امپراتوری ایران ـ مصرـ یونان سقوط کنند و امپراطوری چین و هند رخ بدهد.

 

جزوه کارآفرینی

استاد: احسان عباسپور

جلسه اول