کوچینگ اگزیستانسیال و رهبری اصیل در سازمان

چکیده: به گزارش پایگاه خبری کارآفرینان موفق، در عصر پرچالش VUCA (بی‌ثباتی، عدم قطعیت، پیچیدگی و ابهام)، سازمان‌ها بیش از هر زمان دیگری به رهبرانی نیاز دارند که فراتر از نقش‌های رسمی، خودِ اصیل خویش را زندگی کنند. رهبری اصیل با مؤلفه‌هایی همچون خودآگاهی، ارزش‌مداری، پردازش متعادل اطلاعات و شفافیت در روابط تعریف می‌شود. پرسش اصلی این مقاله آن است که چگونه می‌توان در محیط سازمانی پر فشار، اصیل باقی ماند؟ پاسخ در کوچینگ اگزیستانسیال نهفته است؛ رویکردی فلسفی ـ عملی که رهبران را به مواجهه با آزادی، مسئولیت و معنای وجودی خویش دعوت می‌کند. این مقاله با رویکرد مروری-تبیینی، ضمن بررسی مبانی فلسفی اگزیستانسیالیسم و ادبیات رهبری اصیل، نشان می‌دهد که کوچینگ اگزیستانسیال می‌تواند بستری مؤثر برای پرورش رهبران اصیل در سازمان‌ها باشد.

 

مقدمه:

به گزارش پایگاه خبری کارآفرینان موفق، تحولات سریع و بحران‌های متوالی قرن بیست‌ویکم، رهبران سازمانی را با فشارهای فزاینده‌ای روبه‌رو کرده است. در چنین شرایطی، صرف تکیه بر مهارت‌های مدیریتی کافی نیست؛ بلکه سازمان‌ها به رهبرانی نیاز دارند که از اصالت وجودی برخوردار باشند. رهبری اصیل همان‌گونه که بیل جورج و والومبوا بیان کرده‌اند، ریشه در خودآگاهی، ارزش‌های درونی‌شده اخلاقی، شفافیت و اعتماد دارد[1,2]. اما پرسش بنیادین این است: رهبران چگونه می‌توانند در دل بحران‌ها، «خود واقعی» خویش را حفظ کنند؟ یکی از پاسخ‌های نوین، کوچینگ اگزیستانسیال است که رهبر را در سطح وجودی با معنا، آزادی و مسئولیت مواجه می‌سازد.

مبانی نظری

۱. اگزیستانسیالیسم؛ فلسفه آزادی و مسئولیت

اگزیستانسیالیسم تأکید دارد که انسان ذات ثابتی ندارد، بلکه در انتخاب‌ها و مسئولیت‌هایش ساخته می‌شود (سارتر)[3]. کیرکگور سه سطح زیستن را مطرح می‌کند: زیباشناختی (زندگی برای لذت)، اخلاقی (زندگی همراه تعهد) و استعلایی (زندگی اصیل در مواجهه با ایمان و مرگ)[4]. این سطوح را می‌توان در رفتار سازمانی رهبران نیز مشاهده کرد: از نگاه ابزاری به کار، تا پذیرش مسئولیت اجتماعی، و نهایتاً زیستن اصیل در رهبری.

۲. اصالت در رهبری

اصالت به معنای هماهنگی بین گفتار، کردار و ارزش‌های درونی است. رهبران اصیل نه‌تنها به شفافیت و صداقت پایبندند، بلکه شجاعت پذیرش آسیب‌پذیری را دارند. در سطح سازمانی، چنین رهبرانی فرهنگی می‌سازند که در آن اعتماد و معنا بر قواعد صوری غلبه دارد.

۳. کوچینگ اگزیستانسیال؛ همراهی در بودن

کوچینگ اگزیستانسیال بر «بودن» متمرکز است و رهبران را با پرسش‌های وجودی مواجه می‌کند (Spinelli, van Deurzen)[5,6]. ابزارهای کلیدی آن عبارت‌اند از:

  • پرسشگری عمیق و معنا‌محور؛
  • بازتاب‌گری برای افزایش خودآگاهی؛
  • بازخورد اصیل و صادقانه؛
  • پذیرش سکوت و ابهام به‌عنوان فرصت تغییر.

این فرایند می‌تواند در سطح فرهنگ سازمانی (بر اساس مدل ادگار شاین) به خلق ارزش‌ها و مفروضات اصیل و پایدار بینجامد.

۴. پیوند کوچینگ اگزیستانسیال و رهبری اصیل

رهبران اصیل نیازمند مواجهه مداوم با پرسش‌های بنیادین‌اند: «من کیستم؟»، «چه چیزی برایم ارزشمند است؟»، «آیا این تصمیم بازتاب خود واقعی من است؟». کوچینگ اگزیستانسیال بستری برای این مواجهه فراهم می‌کند و به رهبران کمک می‌کند در شرایط پر فشار نیز بر مبنای ارزش‌های اصیل خویش عمل کنند.

روش‌شناسی

این مقاله از نوع مروری-تبیینی است و بر ترکیبی از متون فلسفی (کیرکگور، سارتر)، آثار تخصصی کوچینگ (Spinelli; van Deurzen) و ادبیات مدیریتی رهبری اصیل (George; Walumbwa) استوار است.

 

تحلیل و بحث

مزیت اصلی کوچینگ اگزیستانسیال، تمرکز بر عمق وجود انسان است. این رویکرد رهبران را به معنابخشی، مسئولیت‌پذیری و خودآگاهی سوق می‌دهد. با این حال، محدودیت‌هایی نیز وجود دارد:

  • نیاز به کوچ‌های متخصص که هم در فلسفه و هم در تکنیک‌های کوچینگ آموزش دیده باشند.
  • چالش‌های فرهنگی در سازمان‌های نتیجه‌محور یا بوروکراتیک که پذیرش رویکردهای فلسفی برایشان دشوار است.

راهکارهای پیشنهادی برای غلبه بر این محدودیت‌ها عبارتند از:

  1. آموزش و پرورش کوچ‌های سازمانی با رویکرد اگزیستانسیال؛
  2. شروع مداخلات از سطوح ارشد سازمانی برای ایجاد الگوسازی رفتاری؛
  3. ترکیب کوچینگ اگزیستانسیال با ابزارهای عملی مدیریت منابع انسانی برای تسهیل پذیرش آن.

 

نتیجه‌گیری

کوچینگ اگزیستانسیال می‌تواند به‌عنوان آینه‌ای برای رهبری اصیل عمل کند؛ آینه‌ای که نقاب‌ها را کنار زده و رهبران را به خود واقعی‌شان بازمی‌گرداند. این رهبران نه‌تنها سازمان‌های اثربخش‌تر می‌سازند، بلکه زمینه‌ساز رشد انسان‌هایی معناجو و اصیل خواهند شد. در عصر VUCA، ترکیب «رهبری اصیل» و «کوچینگ اگزیستانسیال» می‌تواند راهبردی مؤثر برای خلق سازمان‌های پایدار و متعالی باشد.

منابع

  1. George, B. (2003). Authentic Leadership: Rediscovering the Secrets to Creating Lasting Value. Jossey-Bass.
  2. Walumbwa, F. O., Avolio, B. J., Gardner, W. L., Wernsing, T. S., & Peterson, S. J. (2008). Authentic leadership: Development and validation of a theory-based measure. Journal of Management, 34(1), 89-126.
  3. Sartre, J. P. (1943). L’Être et le Néant (Being and Nothingness). Gallimard.
  4. Kierkegaard, S. (1843). Either/Or; (1849). The Sickness Unto Death.
  5. Spinelli, E. (2007). Practising Existential Coaching. SAGE Publications.
  6. van Deurzen, E. (2012). Existential Counselling & Psychotherapy in Practice. SAGE Publications.