احزاب سیاسی، شکافهای اجتماعی را نمایندگی میکنند
داودمحمدی: احزاب سیاسی به عنوان یکی از ملزومات جوامع مدرن، به صورت تصادفی ایجاد نمیشوند، بلکه بر اساس علائق، شکافها و زمینههای مختلف اجتماعی شکل میگیرند؛ به عبارت دیگر، احزاب و گروههای سیاسی، جلوههای عینی شکافهای اجتماعی هستند و آنها را نمایندگی میکنند.
بهجرئت میتوان گفت هیچ جامعهای را نمیتوان یافت که فاقد شکاف و یا تنها دارای یک شکاف اجتماعی باشد. برحسب نوع، شمار و نحوه صورتبندی شکافهای اجتماعی، هر کشوری سیاست و اجتماع متفاوتی پیدا میکند؛ به هر میزان که شمار و پیچیدگی شکافهای اجتماعی، نحوه صورتبندی و تنوع آنها بیشتر باشند، جریانها و گروهها و احزاب سیاسی برای پوشش آنها متعدد و متکثر میشوند.
شکافهای اجتماعی دارای ویژگی پایداری و تداوم و از سایر پدیدههای اجتماعی که در کوتاهمدت شکل میگیرند، متفاوت هستند؛ بنابراین، شرط پایداری زمینه را برای گروهبندیها و صفبندیها در جامعه حول محور آنها فراهم میکند. به طور مشخص شکافهای اجتماعی حکایت از تمایزها و تفاوتهایی است که موجد گسست، صفآرایی و گروهبندی در ساخت جامعه میشوند. بر این اساس گروههای اجتماعی از یکدیگر جدا و در مقابل هم قرار میگیرند (بشیریه، ۱۳۸۴: ۹۹).
باید گفت شکافهای اجتماعی از حیث پیدایش از همدیگر متمایز و متفاوت هستند؛ از نظر ضرورت تکوین، برخی از شکافها ساختاری و برخی دیگر تاریخی یا تصادفی هستند، شکافهای ساختاری، شکافهایی هستند که بهمقتضای برخی ویژگیهای دگرگونی ناپذیر و پایدار در جامعه انسانی پدید آمده و همواره مثل شکافهای طبقاتی، جنسی و نسلی وجود دارند.
برخی دیگر از شکافهای اجتماعی حاصل سرنوشت تاریخی یک کشور هستند و بنابراین ضرورت ساختاری مثل شکافهای مذهبی و فرقهای، شکاف میان دین و دولت، شکافهای قومی، زبانی و نژادی ندارند. بدین ترتیب، میتوان گفت احزاب سیاسی، شکافهای اجتماعی را در یک کشور نمایندگی میکنند؛ هرچه شکافهای اجتماعی در یک کشور متنوعتر باشد، به همان میزان احزاب سیاسی نیز بیشتر خواهد بود. هنگامی که در جامعهای ابعاد پیکار سیاسی چندگانه باشند، میتوان انتظار داشت که برای بیان همه این ابعاد، شمار به نسبت زیادتری از احزاب بایستگی یابند مگر آنکه این ابعاد با یکدیگر همپوشانی داشته باشند. از اینرو تنوع اجتماعی یک کشور شمار و گونههای احزابی را تبیین میکند که در انتخابات هماورد جویی میکنند (نوریس و کدی، ۱۳۸۸، ۲۵).
احزاب سیاسی و شکلگیری آنان، ارتباط تنگاتنگی با سیاست و مشارکت سیاسی دارند. احزاب سیاسی با سازمان دادن گرایشهای سیاسی و اندیشههای فکری، عاملی در نزدیک شدن خرده گفتمانهای فردی و اجتماعی در جامعه هستند. به عبارتی احزاب سیاسی فرصتهایی را در اختیار صاحبان قدرت و منافع آنها در جهت ائتلاف و به منظور تداوم مشروعیت یا تداوم قدرت حکومت فراهم میکنند. در یک نگاه حزب، ماشینی است که به گردآوری مسائل جامعه پرداخته و پس از تحلیل و دستهبندی به نهادهای تصمیم گیر (دولت و مجلس و…) عرضه میدارد (اخوان کاظمی، ۱۳۷۸: ۱۰۳).
هانتینگتون نیز با الهام از «دو توکویل» باور دارد که نظام سیاسی زمانی کارآمد است که از درجه بالای نهادینگی برخوردار باشد و نیروهای اجتماعی را که طی فرآیند نوسازی به وجود آمدهاند به عنوان ابزار نهادی به سمت مشارکت سیاسی و ساماندهی آن هدایت مینمایند (بدیع، ۱۰۰:۱۳۷۹).
بنابراین، احزاب و تشکلهای سیاسی، گرایشهای فکری را از حالت فردی به سمت و سوی عمومی میکشاند و در جهت رسیدن به قدرت و یا سهیم شدن در آن در حرکت هستند. باید توجه داشت که احزاب در هر کشوری، کردارهای سیاسی و اجتماعی خاصی را از خود نشان میدهند و بر اساس منافع معین وارد کنش جمعی یا فعالیتهای سیاسی میشوند. از اینرو ارتباط معنادار و تنگاتنگی با سیاست و مشارکت سیاسی خواهند داشت. احزاب نگرش خاص سیاسی آنها ضمن سامان دادن به اندیشهها و نزدیک کردن گفتارهای سیاسی به هم از پراکندگی آرا نیز جلوگیری میکند بدین ترتیب ارتباط مشارکت انتخاباتی و احزاب سیاسی نوعی رابطه دوطرفه میان دموکراسی و حضور احزاب و تشکلهای سیاسی میدانند.
به منظور بررسی و شناخت رفتارهای سیاسی شهروندان مراجعه به عملکرد احزاب و گروههای سیاسی میتواند تا حدود زیادی زمینه شناخت بهتر وضعیت سیاسی را میسر نماید، احزاب نقش مهم و تاثیرگذاری در ساختار سیاسی و بدنهی حاکمیت دارند. وجود احزاب و تشکلهای سیاسی، شرط کلیدی و اساسی حکومت است و تأثیر به سزایی در بهبود مشارکت سیاسی دارند.
مشکلات:
دلیل عمده عدم تحزب در ایران نبود تربیت سیاسی، یعنی نبود فرهنگ مردم سالاری، مشارکت سیاسی و حزب گرایی است. دلیل پدید نیامدن این فرهنگ هم آن است که:
اولاً : نقش واقعی حزب (مخصوصاً احزاب اقلیت) نقد هیات حاکمه و ابراز وجود به عنوان قدرت بدیل برای به دست گرفتن حکومت است. در ایران اما، به تشکیل چنین احزابی فرصت داده نشده است زیرا حکومتها یا بر اثر وابستگی به قدرتهای بیگانه (در مقاطعی) یا متکی بودن به درآمدهای نفت (در مقاطع دیگر) و با استفاده مستقیم از بسیج تودهای عامه مردم در مقاطع زمانی ویژه (اعم از انتخابات، رفراندوم، رویارویی با تهدیدهای خارجی یا داخلی) خود را از داشتن احزاب و تشکلهای سیاسی مستمر حامی بی نیاز احساس کردهاند.
ثانیاً: ساختار سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی ما با نبود فرهنگ دموکراسی به طور عام و عدم آگاهی سیاسی کافی شهروندان از لزوم حضور مستمر و سازمان یافته در مبارزه، مشارکت و رقابت سیاسی بستر مناسبی برای ایجاد احزاب نبوده و نیست.
کاوش در تاریخ سیاسی معاصر و حتی نگاه به پشت سر برای بازبینی اشتباهات سیاسی در جامعه ایرانی هراس انگیز است. چنین بازبینیهایی، تجربههای تلخ جامعه و سیاهیها و اشتباه کاری های اسلافمان را برملا میکند و در مقایسه وضع مطلوب با وضع موجود، راز و رمز شکستها و پس رفت هایمان را نشان میدهد. این که چرا ایران به رغم تلاشهای ایثارگرانه مردمش، امروز یکصد سال پس از جنبش مشروطه، هنوز در همان مساله آغازین عصر مشروطیت یعنی انتخاب میان مشروطه (قانون اساسی مقتبس از فرانسه و بلژیک) و مشروعه (احکام شریعت اسلام) در جا می زند، مساله ای است که بدان باید پاسخ داد.
پس به رغم این که بازنگری تاریخ یکصد ساله اخیر برای ما خوشایند نیست، باید آن را بکاویم و درس بگیریم تا مبادا دوباره اشتباههای گذشته را تکرار کنیم. سیاست ملی ما باید با اجماع عمومی مثل آهن آب دیده در خردجمعی حلاجی شده باشد تا در مملکت احزابی فراگیر وجود داشته باشند تا برنامه آینده حکومت را بر اساس مرام نامهای مشخص و برنامهای منظم از قبل به اطلاع رأی دهندگان برسانند.
نتیجه:
جامعه ایران نیاز مبرمی به احزاب فعال دارد و در این راه چالشها و موانع زیادی دیده میشود که در صورت رفع این چالشها و نهادینه شدن احزاب، علاوه بر حل بسیاری از مشکلات سیاسی و اقتصادی، سرمایه اجتماعی تقویت خواهد شد و حرکت جامعه رو به ثبات و همراه با توسعه و پیشرفت خواهد بود. اهمیت احزاب و نقش آنها در توسعه سیاسی جامعه نیازمند تاکید و تکرار نیست. برای نیل به آرمانهای بزرگ اجتماعی ملی هیچکس (ولو بزرگترین نابغه جهان) نمیتواند بدون داشتن یک تشکیلات پشتیبان به اهداف خود برسد. بنابراین به منظور رسیدن به اهداف بلندمدت و پایدار سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی چارهای جز تشکل و تحزب نیست. امروز یک صد سال از انقلا ب مشروطیت میگذرد. از آن زمان تا امروز، ملت ما تجربههای متفاوتی همچون کودتای اسفند ۱۲۹۹، اشغال ایران به دست متفقین در سال ۱۳۲۰، جنبش ملی کردن صنعت نفت در ۱۳۳۰ تا ۱۳۳۲ و انقلاب اسلامی ۱۳۵۷ را پشت سر گذاشته است. در پی این تجارب تلخ و شیرین، همین اندازه میتوان گفت که در کشور بزرگ ۸۵ میلیونی ما در حال حاضر مشارکت سیاسی شهروندان به طور منظم و فعال و مستمر، جز از طریق داشتن احزاب سیاسی قوی و سراسری میسر نیست. حزب بهترین نهادی است که مسائل مهم سیاسی، اجتماعی، اقتصادی، امنیتی و فرهنگی را مورد بحث و کندوکاو قرار میدهد و نتایج آن بررسیها را به هیات های حاکمه بالفعل یا بالقوه کشور منتقل میسازد.
**
منابع:
- آبراهامیان، یرواند (۱۳۹۲)، ایران بین دو انقلاب، مترجم: احمد گل محمدی، محمد ابراهیم فتاحی، تهران: نشر نی
- ابوالحمد، عبدالحمید (۱۳۶۸)، مبانی علم سیاست، ج ۱، تهران: توس، چاپ چهارم
- اتحادیه، منصوره (۱۳۶۱)، مرامنامه و نظامنامههای احزاب سیاسی (در دومین دوره مجلس شورای ملی)، تهران: نشر تاریخ ایران
- اخوان کاظمی، بهرام (۱۳۸۶)، علل ناکارآمدی احزاب در ایران، زمانه ۱۳۸۶، شماره ۶۶
- اخوان کاظمی، بهرام (۱۳۸۷)، احزاب، ثبات سیاسی، امنیت ملی، فصلنامه مطالعات راهبردی، شماره چهارم
- براری، خدایار؛ سورتچی، محمدرضا؛ کاظمی، علیرضا (۱۳۹۸)، جامعه مدنی روسیه، سه دهه پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی، فصلنامه دانش تفسیر سیاسی، سال اول، شماره ۲، زمستان ۱۳۹۸، صص ۹۳-۷۳
- بشیریه، حسین (۱۳۷۴)، جامعهشناسی نقش نیروهای اجتماعی وزندگی سیاسی، نشر نی.
- بشیریه، حسین (۱۳۸۱)، دیباچهای بر جامعهشناسی ایران: دوره جمهوری اسلامی ایران، تهران، مؤسسه نگاه معاصر
- تاجزاده، سید مصطفی (۱۳۷۸)، «یادداشت»، مندرج در: تحزب و توسعه سیاسی، کتاب اول: مبانی نظری و آموزهها، تهران، همشهری، ۱۳۷۸٫
- تبریز نیا، حسین (۱۳۷۱)، علل ناپایداری احزاب در ایران، تهران: مرکز نشر بینالملل، ۱۳۷۱٫
- تیلی، چارلز (۱۳۸۵)، از بسیج تا انقلاب، ترجمه علی مرشدی زاده، پژوهشـکده امـام ره
- حجاریان، سعید (۱۳۷۹)، جامعه مدنی و دولت دینی، مجله فرهنگ توسعه، سـال ۹، ش ۴۴ -۴۶
- خواجه سروی، غلامرضا (۱۳۸۲)، رقابت سیاسی و ثبات سیاسی در جمهوری اسلامی ایران، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی
- دارابی، علی (۱۳۷۹)، سیاستمداران اهل فیضیه: بررسی، نقد، پیشینه و عملکرد جامعه روحانیت مبارز تهران، تهران، نشر سیاست
- دیع، برتران (۱۳۷۹)، توسعه سیاسی، ترجمه احمد نقیب زاده، تهران، نشر قومس
- سریع القلم، محمود (۱۳۸۹)، فرهنگ سیاسی ایران، تهران، نشر فرزان
- سیفعلی فرد، غلام عباس (۱۳۷۵)، بررسی رابطه احزاب سیاسی و دولت در ایران (۱۳۵۷-۱۳۲۰)، پایان نامه کارشناسی ارشد جامعهشناسی دانشگاه علامه طباطبایی
- شمیم، علیاصغر، (۱۳۷۹)، ایران در دورهٔ سلطنت قاجار، تهران، انتشارات زریاب.
- طباطبایی، سید جواد (۱۳۸۱)، نظریه حکومت قانون در ایران، تهران، انتشارات ستوده
- عبدالهی، محمد، راد، فیروز (۱۳۸۸)، روند تحول و موانع ساختاری توسعه سیاسی در ایران (۱۳۸۲-۱۳۰۴)، مجله جامعهشناسی ایران، دوره ۱۰، شماره ۱، بهار ۱۳۸۸٫
- فرهاد زاده، جابر (۱۳۹۰)، بررسی جامعه شناختی-تاریخی پیدایش و عملکرد احزاب سیاسی در ایران از ۱۲۹۹-۱۲۸۵، پایان نامه کارشناسی ارشد جامعهشناسی، دانشگاه مازندران، استاد راهنما دکتر محمد فاضلی
- قوام، عبدالعلی (۱۳۸۴)، چالشهای توسعه سیاسی، تهران، نشر قومس، چاپ سوم
- کرمانی، ناظم الاسلام، تاریخ بیداری ایرانیان. به اهتمام: علی اکبر سعیدی سیرجانی. تهران، کتاب آگاه، ۱۳۷۵٫
- کریمی، علی (۱۳۹۰)، علل نهادینه نشدن احزاب سیاسی در ایران (۱۳۵۷-۱۲۸۵)، رساله دکتری جامعهشناسی علامه طباطبایی، استاد راهنما حسن سرایی
- لالوی، محمود (۱۳۸۱)، حزب مردم، تهران: مرکز اسناد انقلاب اسلامی
- مدیر شانهچی، محسن (۱۳۷۵)، احزاب سیاسی ایران (بامطالعه موردی نیروی سوم و جامعه سوسیالیستها)، تهران: رسا، ۱۳۷۵٫
- مرتجی، حجت (۱۳۸۷)، جناحهای سیاسی در ایران امروز، تهران: انتشارات نقش و نگار
- مک لین، ایان (۱۳۸۱)، فرهنگ علوم سیاسی آکسفورد، ترجمه حمید احمدی، تهران، ۱۳۸۱
- میلانی، محسن (۱۳۸۱)، شکلگیری انقلاب اسلامی: از سلطنت پهلوی تا جمهوری اسلامی، ترجمه مجتبی عطار زاده، تهران، گام نو، ۱۳۸۱٫
- نقیب زاده، احمد (۱۳۷۹)، درآمدی بر جامعهشناسی سیاسی، تهران، سمت
- هانتینگتون، ساموئل و دیگران (۱۳۸۶)، گذار به دموکراسی (ملاحظات نظری و مفهومی)، ترجمه محمدعلی کدیور، تهران، گام نو، ۱۳۸۶
ارسال دیدگاه
مجموع دیدگاهها : 0در انتظار بررسی : 0انتشار یافته : 0